کسراکسرا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

کسرا دلبند مامان و باباشه

کسرا کوچولوی یکساله

سلام از آخرین مطلبی که تو وبلاگ گذاشتم حدود دو ماه گذشته مثل اینکه خیلی کم کار شدم .باید جبران کنم کسرای عزیزم الان یکسال و یکماهش شده و تقریبا" بخوبی راه میره متاسفانه نتونستم براش تولد بگیرم چون هر دو تامون بیمار شدیم کسرا باز هم تب کرده بود. کسراکوچولو در حال حاضر 4 تا دندون داره و هنوز بقیه دندونهاش در نیومده امیدوارم بزودی دربیان چون خیلی اذیت می شه.چند تا کلمه جدید هم یاد گرفته مثل داغه - اون - آب - طوطو و حسابی هم شیطون بلا شده و می خواد از همه چیز بالا بره مثلا" به محض اینکه درب یخچال باز میشه میره توی یخچال و از طبقاتش بالا میره و همه چیزو بیرون میاره دیروز که حتی از طبقات داخل درب یخچال هم خودش رو آویزون کرده بود.خل...
5 ارديبهشت 1391

کسراقدم برمیدارد

سلام بالاخره بعد از مدتها تونستم سری به وبلاگ گل پسرم بزنم . ٢٢ بهمن خونه باباجون کسرابودیم . کسرا یادته چقدر شیطونی کردی. شب وقتی که همه دور هم جمع بودیم دایی محمد کسرا رو وایسوند تا راه بره بقیه هم تشویقش میکردن .کسرا اونقدر ذوق زده شده بود و شروع کرد به تنهایی قدم برداشتن هر دوسه قدمی که می رفت زمین می افتاد و دوباره با تشویق بقیه بلند می شدو سعی می کرد که راه بره خلاصه اون شب کلی تنهایی راه رفت و کلی هم ذوق کرد و خندید که می تونه به تنهایی قدم برداره  کسرا جون فکر می کنم برای تولدت دیگه خودت به تنهایی بتونی راه بری .انشااله
24 بهمن 1390

پسر گلی

امروز اصلا" حال خوبی ندارم مثل اینکه آنفلوانزا شدم امیدوارم کسرا کوچولو از من نگیره چون تازه یکی دو روزه که سرماخوردگی اش خوب شده. کسرا جون امیدوارم که همیشه سلامت باشی . ...
11 دی 1390

کسرا کوچولوی کم خواب

دیشب کسرا با هزار زور ساعت 2:30  خوابید تازگی ها از قبل هم کم خواب تر شده نمی دونم چطور باید ساعت خوابش رو تنظیم کنم چهارشنبه و پنجشنبه گذشته هم که تب داشت تازه دو روز قبلش برده بودمش دکتر ویزیتش کرد گفته بود که علت آبریزش بینی اش فقط حساسیت خدا رو شکر دیشب تب نکرد امیدوارم دیگه خوب شده باشه . سعی میکنم بزودی عکس های جدیدی از کسرا رو روی وب بذارم .
10 دی 1390

اولین روز تولد وبلاگ کسرا

امروز یکشنبه چهارم دیماه سال 90 کسرا فرزند دلبندم 20/12/89 به دنیا اومده و الان دقیقا"9 ماه و 1٥ روزش امروز این وبلاگ رو براش درست کردم تا شیرین کاریهاش رو اینجا بنویسم . در این ساعت من سرکار هستم و کسرا توی خونه پیش باباشه و به احتمال زیاد خوابیده چون باباش زنگ زد و گفت من که اومدم سرکار بیدار شده و ساعت 8:30 دوباره خوابیده . خوب بخوابی پسر گلم.
6 دی 1390

کسرا شیطون بلای مامان

چند روز پیش کسرای گلم داشت بازی می کرد تازگی ها یاد گرفته پاش رو روی هر چیزی که بلنده بزاره و سعی کنه بالا بره منم از فرصت استفاده کردم و این عکس رو ازش گرفتم تا برای خاله مینای گلش که رفته تهران بفرستم آخه چند وقته که کسرا رو ندیده کسرا هم خوب ژست گرفته نه؟ ...
6 دی 1390